از همان روزهای نخستین بروز این مشكل، بانك مركزی تلاش كرد با روشهای مختلف به بحران ارز دونرخی پایان دهد، اما تلاشهای این نهاد سیاستگذار تاكنون پاسخگو نبودهاند و چند معاون ارزی در جریان این تحولات، تغییر كردهاند. اما آنچه بیش از همه توجهات را به موضوع نرخ ارز جلب كرد، رفتار بانك مركزی در روز چهارشنبه 18 خرداد سال جاری بود كه در آن روز، قیمت رسمی دلار با افزایش 11 درصدی به 11710 ریال رسید. از آن تاریخ به بعد، با وجود وعدههای مسوولان، نرخ ارز همواره در حال رشد بوده و فاصله بین نرخ رسمی و غیررسمی ارز نیز بیشتر شده است. اما چندی پیش (6/9/1390) كه نرخ رسمی دلار به 10913 ریال و نرخ غیررسمی به بیش از 13700 ریال رسیده بود، باوجود آنكه شركتهای صادراتی بورس نیز به صادرات خود ادامه میدهند، تنها شاهد افزایش حجم عرضه سهام در بورس هستیم و شاخص كل بورس تهران سنگینترین افتهای تاریخ خود را ثبت مینماید. علت واكنش بسیار متفاوت سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار را میتوان به تحلیل ایشان از علل شروع و تداوم افزایش نرخ ارز نسبت داد. تحلیلهایی كه منجر به نگرانی سهامداران شده و انگیزهای برای محاسبه تاثیر افزایش نرخ ارز بر شركتها باقی نگذاشته است.در این راستا، برخی بر این باورند كه بانك مركزی راه جدیدی برای كسب درآمد و جبران كسری بودجه دولت یافته است و لذا تمایل ندارد نرخها را كاهش دهد. عدهای نیز معتقدند كه بانك مركزی توان مقابله با تقاضای بازار ارز را ندارد. هر یك از دیدگاههای فوق كه صحیح باشند، نگرانیهایی را موجب خواهند شد؛ ولی موضوع این است كه در حال حاضر اعتماد مردم به وعدههای مسوولان به شدت آسیب دیده است و عدم پاسخگویی شفاف موجب پررنگ شدن تحلیلهایی كه اوضاع بازار ارز را بحرانی میدانند شده است. بدیهی است تداوم وضعیت ابهامآلود كنونی موجب آسیب بیشتر بازار سرمایه میگردد.